پینوشت
پینوشت ۱: تو این هفته٬ بیش از هزار بار خودم را جای «شادی صدر»٬ «آسیه امینی»٬ «زینب پیغمبرزاده» و ...... گذاشتم. واقعاْ نمیدونم اگر من جای اونها بودم چهکار میکردم. و اینکه آیا به این راه ادامه میدادم یا نه.
پینوشت ۲:احساس میکنم دیگه اصلاْ نمیدونم معنی آرامش چیه. همچنان تقریباْ هر شب (شاید هم دقیقاْ) خوابهای چرت و پرت میبینم و معمولاْ صبحها - بعد از تلاشهای زیاد - خسته از خواب بیدار میشم.
فکر نمیکنم از دست موجودات زمینی کاری بربیاد وگرنه همه را بسیج میکردم تا یه فکری به حالم بکنند.
پینوشت ۳:حس و حال عید و نوروز و سال جدید هم اصلاْ نیست. نمیدونم چرا. شاید به خاطره تعطیلات در هم برهم اول ساله؟ شاید هم غاطی شدن جشن نوروز با عزاداری آخر محرم؟ البته میدونم که همه اینها بهانه است. مگه سالهای پیش غیر از این بود.
پینوشت ۴:وضعیت معلمان و منعکس نشدن اخبارش٬ اوضاع روز جهانی زن و قبل و بعدش٬ افزایش ۱۸٪ حقوق کارگران با توجه به افزایش وحشتناک قیمتها (حقوق کارگران حتی امسال هم به رقمی که سال قبل ادعا کردند نرسید و حداقل ۱۸۵ هزار تومان تصویب شد)٬ تغییر ساعت رسمی و .....
پینوشت ۵:خلاصه اینکه اگه بخوای یه کمی هم در جریان اخبار ایران قرار بگیری که دیگه وامصیبتا. مخصوصاْ این شازده که روز آروم برامون نمیذاره و با این تصمیم آخری میخواد همه چیز را یکسره کنه. «حضور در شورای امنیت»
پینوشت ۶: اینروزها خیلی از وبلاگها را میخونم ولی اصلاْ حس کامنت گذاشتن نیست. عذر مرا بپذیرید.
پینوشت ۷:همهی زندگیام دارد به پینوشت تبدیل میشود.
نظرم اينه که ذهنت پره قبل از خواب بايد خاليش کنی و ديگه اينکه خواب ها از نا خود آگاهت ميان نگاه کن ببين چی بهت می گن و ديگه اينکه اوضاع همينه که هست تو آبجی جونم ببين چکار می تونی بکنی و آخرشم اينکه خيلی دوستت دارم
از پی نوشتنت ياد پی نوشت ها آلن افتادم. اوضاع دقيقن همينطوره که می گی. برای من که همه ی اين ها به اضافه ی نمک و فلفل اضافی. خسته ام. دلم به همين دنيای مجازی خوشه و دوستی های بی غل و غش. برای اين هم نه وقت دارم بد تر از همه پاور کامپيوترمم سوخته. با يه سيستم اسقاطی وصلم که جونمو می گيره و وبلاگ ها باز نمی شن. مرسی از کامنتت. دلم منم برات يه ذره شده
راستی سايت بامزه ای بهم معرفی کردی مرسی... مرسی خاله جون زهرا
سلام زهرا جون چرا ذهن خود را با اين مسائل مشغول ميکنی... فکر نميکنی اول بايد به اجتماع کوچک خود که همان زندگيت است توجه کنی و به نحو احسن که الان هم همينطور است برسی... ما هم بخواهيم يا نخواهيم با اين مسائل رو به رو هستيم ولی کاری از دستمون برنميايد جز اظهار همدردی... اينقدر مشکلات زندگی زياد است که اگر بخواهيم به هر کدوم از آنها برسيم ديگه فرصتی برای زندگی کردن نميمونه... مراقب خودت و داداش مهدی باش گلم
تو بنويس فقط . حالا يا پی نوشت يا غير پی نوشت .
پی نوشت: ميدونی وزير اموزش و پرورش گفته معلم ها اگه دنبال پول بودند بايد شغل ديگری انتخاب می کردند. مثلا ميرفتن دنبال کاسبی